بگذار از نی من حکایت می کنم
وز جدای ها شکایت می کنم
نی کجا این نکته ها اموخته
نی کجا داند نیستان سوخته ؟
بشنو از من بهترین راوی منم
... راست خواهی هم نی و هم نی زنم
نشنو از نی ، نی حصیری بیش نیست
بشنو از دل ، دل حریم دلبریست
نی چو سوزد خار و خاکستر شود
دل چو سوزد خانه ی دلبر شود
زندگی دفتری از خاطره هاست
یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک
یک نفر همدم خوشبختی هاست
یک نفر همسفر سختی هاست
چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد
همه همسفر و رهگذریم
انچه باقیست فقط خوبیهاست