نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند

عظمت تورا نمی شناسم
...
فقط می دانم که معبود این دل خسته هستی

واگر دیده از من برگیری خواهم مرد

[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:28 بعد از ظهر | |







اگه سیگار یارانه بشه چی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:23 بعد از ظهر | |







وطن یعنی دویدن در پی نان
وطن یعنی کمک کردن به لبنان
وطن یعنی عرب را چاق کردن
معلم های خود را داغ کردن
وطن یعنی صف نون صف شیر
وطن یعنی همش در گیر و درگیر
وطن یعنی همین بنزین همین نفت
همین نفتی که توی سفرها رفت
وطن یعنی پذیرای از افغان
وطن یعنی سفر استان به استان
وطن یعنی همین آیینه دق
وطن یعنی خلایق هر چه لایق


[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:18 بعد از ظهر | |







اين هم ازیک عمرمستي كردنم، سالهاشبنم پرستي كردنم، ای دلم زهرجدايی رابخور، چوب عمری باوفايي رابخور، اي دلم ديدي كه ماتت كردورفت؟ خنده ای برخاطراتت كردورفت؟ من كه گفتم اين بهار افسردنيست، من كه گفتم اين پرستو،رفتنيست، آه عجب كاری بدستم داد دل، هم شكست وهم شكستم داد دل!!


[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:42 بعد از ظهر | |







زماني كه آدمیان وفاكنند وماهیان پرواز،آن هنگام فراموشت میكنم. ولي بدان كه نه آدمیان وفامىكنندو نه ماهیان پرواز، پس همیشه بيادت هستم!


[+] نوشته شده توسط مسلم در 11:55 قبل از ظهر | |







ساعتم را با وقت گل یاس تنظیم کردم تا همیشه در یادم بماند که عشق آب حیات است.


[+] نوشته شده توسط مسلم در 11:49 قبل از ظهر | |







گاهي نفس به تيزي شمشير مي شود؛از هرچه زندگي ست دلت سير مي شود؛ گويي به خواب بوديم كه جوانيمان گذشت؛ اغلب چه زود فرصتمان دير مي شود؛كاري ندارم آنكه كجايي و چه مي كني؟ بي عشق سر مكن كه دلت پير مي شود....


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:12 قبل از ظهر | |







قسمت این بود که من با تو معاصر باشم، تا در این قصه پرحادثه حاضر باشم، تو پری باشی و تا آنسوی دریا بروی، من به سودای تو یک مرغ مهاجر باشم...


[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:12 قبل از ظهر | |







روزگاری ماهم ای گل، چون تویاری داشتیم این چنین رسوانبودیم اعتباری داشتیم ماکه امروزاین چنین افتاده ایم ازچشم خلق روزگاری سردر اغوش نگاری داشتیم ای که درفصل خزانم دیده ای با پشت خم، این زمستان را نبین، ماهم بهاری داشتیم


[+] نوشته شده توسط مسلم در 7:9 بعد از ظهر | |







روزگاری ماهم ای گل، چون تویاری داشتیم این چنین رسوانبودیم اعتباری داشتیم ماکه امروزاین چنین افتاده ایم ازچشم خلق روزگاری سردر اغوش نگاری داشتیم ای که درفصل خزانم دیده ای با پشت خم، این زمستان را نبین، ماهم بهاری داشتیم


[+] نوشته شده توسط مسلم در 7:9 بعد از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 14 15 16 17 18 ... 26 صفحه بعد