نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





اس ام اس تبریک نوروز ۱۳۹۱

دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید
جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسیـد
بهار ۱۳۹۱ بر شما مبارک


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:6 قبل از ظهر | |







پرنسس های کوچولو


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 9:3 قبل از ظهر | |







عکس های دیوید بکهام و دخترش در نمایشگاه مد

دیوید بکهام ستاره انگلیسی فوتبال جهان به همراه فرزند کوچکش در هفته مد و لباس نیویورک حاضر شد.


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:59 قبل از ظهر | |







عکس های جدید سلنا گومز


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:55 قبل از ظهر | |







بدل های عروسکی ستاره های هالیوود

http://salijoon.us/mail/901216/doll/repainted_celebrity_dolls_10.jpg


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:43 قبل از ظهر | |







---> ماجراي خواستگاري الاغ ! + عكس <---


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:36 قبل از ظهر | |







داستان عشقولانه ادبي ! 18+ ***

       گویند که در ازمنه ای نه چندان قدیم روزی پسری به خانه آمد و به مادر گفت: ای مادر عزیزتر از جون ! مرا دریاب که الان در حال حضرم . پس مادر آنچنان که رسم مادران است به سینه بکوفت که چه شده ای گل پسرکم ! پسر نگاهی به مادر بکرد و گفت که اگر چه حیا دارم ولی به تو بگویم که امروز در محله مان چشمم برای اولین بار به این دختر همسایه خورد و نگاه همان و عشق همان ! پس اینک از تو مادر بزرگوار خواهم که به خانه آنها روی و او را به نکاح (عقد )من در آری که دیگر تاب دوری او را بیش از این درمن نیست !!! مادر نگاهی از سر دلسوزی به پسر بیانداخت و گفت : دلبرکم من حرفی ندارم و بسی خوشحالم که تو از همان ابتدای راه به جای الاف شدن در خیابان و ولنگاری راه حیا در پیش گرفتی و ازدواج کردن اما بهتر است که لختی درنگ نمایی که اینگونه عاشق شدن ناگهانی را رسم ازدواج نشاید و اگر هم بشاید دیری نپاید! پس پسر نگاهی زجمورانه به مادر بیانداخت و گفت مادرجان یا حال برو یا دیگر زن نخواهم که این ماه تابان ازدست من برود و عشق او وجودم را بسوزاند .
پس مادر که پسر خود را دوست همی داشت به سرعت چارقد خویش به سر کرد و به خانه همسایه رفت .

در آنجا چشمش به سه دختر خورد یکی از یکی زیبا تر پس اس ام اس ( همان پیامک ) بزد که یا بنی ! دراین منطقه که تو ما را فرستادی نه یک ماه که سه ماه در پشت ابرند و یکی از یکی ماه تر بگو که کدام ماه چشم تو را برگرفته ! پس پسر نیز اس ام اسی بزد که یا مادر ! آن ماهی که خالی در گونه چپش بدارد ! مادر نیم نگاهی به ماه ها بنمود و دوباره اس ام اس زد که ای پسر این ماهان همه خال دارند . پس دوباره پسر اس ام اس بزد که آن ماه من خالش کمی بزرگتر باشد از باقیه ماهان ! مادر لختی درنگ بکرد و دوباره اس ام اس بزد که من چشمهایم خوب نبیند که خال کدام بزرگتر است . پسر اس ام اسی دگر بزد که مادرکم همان ماهی که مویش قهوه ای باشد ! مادر نگاهی بکرد و اس ام اس زد که این ماهان مویشان نیز یکرنگ است ! پسر با عصبانیت اس ام اس بزد که مادر! آن دو ماه کوفتی دیگر موهایشان مشکی است و این دگر قهوه ای است!!! آخر مادر جان تو که چشمهایت نمی بیند عینکی برای خود ابتیاع کن !!! حالا عیبی ندارد مادر عزیز! نشان دیگر به تو دهم ببین روی بازوی کدام ماه گرفتگی دارد ماه من همان است !!! مادر اس ام اس زد که آخر دراین معرکه من بازوی دختر مردم را چگونه ببینم ؟! پسر اس ام اس کرد که مادر جان تو که مرا کشتی ! خب ببین اگه لباس نازک دارد روی سینه چپش نیز خالی باشد و به خدا که آن دو ماه دیگر این خال را ندارند !!! مادر کمی دقت بفرمود و با خوشحالی فریادی زد و اس ام اس زد که احسنت بر تو شیر پا ک خورده ! یافتم ماه تو را که همان جور که بفرمودی است !! هنوز پسر اس ام اسی نفرستاده بود که مادر لختی درنگ بنمود و سپس سریع شماره پسر را بگرفت که : لندهور پدر سوخته !! خاک بر سر بی حیایت کنند! شیرم را حرامت می کنم (البته شیر خشکهایی را که بر حلق کوفتی ات ریختم ) خجالت نکشیدی ؟ فلان فلان شده بی حیا ............ ..


[+] نوشته شده توسط مسلم در 8:31 قبل از ظهر | |







به سلامتی انگوری که شیرینی خودشو تبدیل به تلخی میکنه
تا تلخیای مردم شیرین شه...


[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:28 قبل از ظهر | |







راز اسم شما!!!

a = نعمت خدا
b = عشق همه
c = معصوم
d = بااستعداد
e = خوب اما شکننده
f = احساسي براي ديگان
g = منطقي
h = ارام
i = مودب
j = لذت بردني از زندگي
k = قابل عاشق شدن
l = بامزه
m = عالي
n = مغرور
o = ورزشکار
p = خنده رو
q = باحال
r = غيرقابل پيش بيني
s = بااحساس
t = خالص و حقيقي
u = سودمند و باهوش
v = عصباني
w = بي خيال
x = نابغه
y = لذت بردني
z = خوش مشرب


[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:16 قبل از ظهر | |







هیچ دقت کردین این روزها...
تنهایی هم مد شده واسه بعضی ها ...
همه به هم خیانت می کنند...
و بد داد می زنند که تنهایم د آره خوب بدم نیست ...


[+] نوشته شده توسط مسلم در 10:16 قبل از ظهر | |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 26 صفحه بعد